English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7494 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
black propaganda U تبلیغات خطرناک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hot spot U نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spots U نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
compromising emanation U پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
run a risk <idiom> U ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
publicists U تبلیغات چی
propagandists U تبلیغات چی
propagandist U تبلیغات چی
showmen U تبلیغات چی
showman U تبلیغات چی
advertisements U تبلیغات
advertisement U تبلیغات
propaganda U تبلیغات
incantation U تبلیغات
publicist U تبلیغات چی
incantations U تبلیغات
publicity U تبلیغات
fanfare [of publicity] U هیاهوی تبلیغات
white propaganda U تبلیغات سفید
puffery U تبلیغات پر سر وصدا
propagandize U تبلیغات کردن
heavy advertising U تبلیغات وسیع
hard advertising U تبلیغات تهاجمی
grey propaganda U تبلیغات منفی
advertising blitz U تبلیغات شدید
political propaganda U تبلیغات سیاسی
black propaganda U تبلیغات سیاه
grey propaganda U تبلیغات خاکستری
competitive advertising U تبلیغات رقابتی
election propaganda U تبلیغات انتخاباتی
publicises U تبلیغات کردن
publicised U تبلیغات کردن
publicising U تبلیغات کردن
publicize U تبلیغات کردن
publicized U تبلیغات کردن
publicizes U تبلیغات کردن
publicizing U تبلیغات کردن
critical U خطرناک
unsafe U خطرناک
jeopardous U خطرناک
malignant U خطرناک
herculean U خطرناک
perilous U خطرناک
parlous U خطرناک
gravest U بم خطرناک
graves U بم خطرناک
grave U بم خطرناک
hazardous U خطرناک
dicey U خطرناک
target audience U جماعت هدف تبلیغات
space broker U کارگزار امور تبلیغات
aids to trade U حمل و نقل و تبلیغات
burst advertising U شروع تبلیغات شدید
disastrous U خطرناک فجیع
black body U قسمت خطرناک
offensive weapon U سلاح خطرناک
pernicious anemia U کم خونی خطرناک
venturesome U با تهور خطرناک
death traps U بسیار خطرناک
between wind and water U در جای خطرناک
death trap U بسیار خطرناک
perilously U بطور خطرناک
marginal U حاشیهای خطرناک
sthenic U قوی خطرناک
warm corner U جای خطرناک
danger bearing U سمت خطرناک
serious U سخت خطرناک
dangerousness U وضعیت خطرناک
predicaments U وضع خطرناک
predicament U وضع خطرناک
dangerous play U بازی خطرناک
danger area U منطقه خطرناک
danger space U فضای خطرناک
critically wounded U مجروح خطرناک
hazardous goods U کالاهای خطرناک
hazardous goods U امتعه خطرناک
dangerously U بطور خطرناک
hairy <idiom> U خطرناک [اصطلاح روزمره]
dicey <idiom> U خطرناک [اصطلاح روزمره]
danger space U فضای هوایی خطرناک
pixies U ادم بازیگوش و خطرناک
malignantly U بطور خطرناک یاردی
calamitous U مصیبت بار خطرناک
pixy U ادم بازیگوش و خطرناک
breakneck U فوق العاده خطرناک
pixie U ادم بازیگوش و خطرناک
imminent U قریب الوقوع خطرناک
hustle and bustle U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
razzamatazz U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
shivaree U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
razzmatazz U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
hoopla U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
funfair U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
carnival [American E] U تبلیغات اغراق آمیز [اصطلاح روزمره]
media circus U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media hype U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
proselytism U تحت تاثیر تبلیغات مسلکی واقع شدن
cockatrice U ادم خیلی مضر و خطرناک
porbeagle U کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
subcritical U زیر مرحله خطرناک وبحرانی
krait U مار سمی و خطرناک هندی
This sort of propaganda is for home consumption U این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
consumer advertising U تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
near collision U فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
wipe out U افتادن خطرناک از روی تخته موج
aldis lmap U چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
electrographic architecture U [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com